ماجرای حمله رزمندگان عراقی در سخنرانی آیت الله علوی گرگانی – خبرگزاری مهر | ایران و اخبار جهان


به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله علوی گرگانی از مراجع تقلید با بیان خاطراتی از جبهه و حضور در جنگ مستقر، گفت: جنگ اجباری به دلیل اینکه در زمان حیات امام راحل بود و به خاطر اینکه ایشان یک نقش داشتند. نقش کلیدی. این کار از مرکز تبلیغات یا دفتر تبلیغات نهضت و همه زیر نظر امام راحل انجام می شد که منجر به نظارت مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی بر این امر شد.

وی ادامه داد: البته آقایان دیگری هم بودند که همه در خدمت بودند، به ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی و مرحوم هاشمی رفسنجانی که همگی همکاری و جنگ کردند و بر همه حرکت ها تسلط کامل داشتند و قدمی که گذاشتند. خدای ناکرده «امام (ره) صحبت کردند و آقا دستورات لازم را به مسئولین وقت دادند.

آیت الله علوی گرگانی گفت: البته من در دوران دفاع مقدس از اساتید حوزه بودم، برنامه ای هم به من دادند که به جبهه بروم و رسیدگی کنم و خدا هم موفق شد، ما جنبه رهبری داشتیم، تصمیم گرفتم. که هزینه خواهد داشت.” و وقتی من رفتم، افراد زیادی را برای حرکت آماده کردیم.

ماجرای حمله رزمندگان عراقی در سخنرانی آیت الله علوی گرگانی

وی افزود: یادم هست یک گروه 18 نفره یعنی 18 مینی بوس با هزینه تجار تهرانی خریداری شد که به آنها داده شد تا من را به جبهه ببرند، من همه این مینی بوس ها را به جبهه و بین فرماندهان بردم. و مبارزان اسلام». از هم جدا شدیم و بیشتر در جبهه های جنوب به خصوص جزیره مجنون این اتفاق افتاد.

این مرجع تقلید ادامه داد: البته ما در خدمت آقایان بزرگی بودیم که زیر نظر ما هم بودند، حتی برادران حاج آقای فقیهی که از مردم شیراز بودند که یکی از آنها به رحمت خدا بیرون آمد. این عزیزان به اهواز آمدند خدمت آقا. مرادی بودند و زیر نظر ایشان بود. آقای مرادی خیلی نجیبی بود و در دفترش می نشست و همه را رهبری می کرد و برای جبهه زحمت می کشید و خدای ناکرده.

وی افزود: روی دفتر آقای مردمی متمرکز شدم و از آنجا به جبهه اعزام شدم و به هر نقطه ای که آماده بود رفتم و عزیزان را خطاب قرار دادم و آنها را به حرکت در راه خدا و دین تشویق کردم.

آیت الله علوی گرگانی خاطرنشان کرد: به یاد دارم یک بار در یکی از مساجد این شهر در اهواز به منبر رفتم و ازدحام بسیاری از رزمندگان ما بود. در حین سخنرانی ناگهان هواپیماهای عراقی با صدای بلند حمله کردند، اتفاق عجیبی که در این حمله رخ داد این بود که همه از مسجد خارج شدند و من در مسجد تنها ماندم و رزمندگان برگشتند و من به سخنرانی خود ادامه دادم و انشالله هیچ کدام از اسلام نباشند. آن روز به رزمندگان آسیبی نرسید.

وی گفت: از سوی دیگر گنبد همان مسجد توسط دشمن بعثی گلوله باران شد و در زمان وقوع حادثه در آنجا بودیم و رزمندگان گفتند نگران نباشید رسیدگی می کنیم اما نه. یکی در جبهه کشته شد.»

آیت الله علوی گرگانی گفت: از مرحوم آیت الله، مرحوم آقا سید احمد خوانساری به یاد دارم، چون خادم مقلد ایشان بودم، از ایشان اجازه گرفتم که به جبهه بروم و ایشان فرمودند اگر اقرار به تکلیف دارید اشکالی ندارد. ، اما به شرط رعایت کلیه دستورات فرماندهان. بشنوید و دست به دریا نزنید و البته به بنده عرض کردم که دلیل فرمایش مرحوم خوانساری این بوده که مرحوم آیت الله شع آبادی در جزیره مجنون که حضور داشتند فرمودند من نمی ترسم و ایشان قبول نکردند. و این همان چیزی بود که منجر به شهادت او شد، بنابراین در تمام جبهه های جنوب و غرب دقیقاً به آنچه فرماندهان می گفتند گوش دادم.

یادم می آید یک بار در اهواز در یکی از مساجد این شهر منبر رفتم و ازدحام بسیاری از رزمندگان ما بود.

وی افزود: البته در این جبهه ها جلسات زیادی داشتم و در بین نیروها فعالیت می کردم تا دل رزمندگان را گرم کنم، یادم هست یک بار که با اتوبوس به جبهه رفتیم مورد حمله و بمباران هواپیماهای عراقی قرار گرفتیم. و از آنجا که خدا با اتوبوس ما تصادف نکرد، اما متاسفانه اتوبوس های هدف پشت سر ما بودند و افراد زیادی شکنجه و مجروح شدند.

این مرجع تقلید تصریح کرد: یعنی در روزهای حضور من در جبهه ها همه این کارها زیر نظر حضرت آقا بود و خداوند متعال ما را پیروز کرد و امیدواریم خداوند متعال دعای ما را برای همه مستجاب کند و در نهایت خداحافظ

وی خاطرنشان کرد: من نماینده حاج آقا خوانساری در قم بودم و به مراجع مقیم قم آمدم و مرحوم خوانساری ارادت بسیار خاصی به من داشتند و من را وکیل تمام عیار خود کردند. یک بار در مورد امام راحل از ایشان پرسیدم که ایشان پاسخ بسیار خوب و منطقی به من دادند و گفتند آقای علوی متخصصی مثل امام راحل و متخصصی مثل حقیر است و ما هر کدام دیدگاه خود را داریم و باید بر این اساس عمل کرد. . آقای خمینی بر خلاف میل ایشان می تواند این کار را بکند نه من، پس بهتر است ما حکومت کشور و امام را بدهیم تا باعث تفرقه بین مردم نشود و همه زیر نظر امام خمینی(ره) عمل کنند تا انشاءالله. ، می توانیم به پیروزی نهایی برسیم.

88_0.jpg

آیت الله علوی گرگانی گفت: در زمان امام راحل (ره) همه آماده خدمت بودند، یادم هست در «مهدی شهر» سخنرانی داشتم و در همان زمان به من خبر دادند که هزار سرباز از مهدی شهر بوده اند. به صف هایی که فرماندهان گفتند حاج آقا تعدادشان زیاد است و من گفتم فقط یک پیام دادم بعد گفتم جوان ها و یاران امام حسین علیه السلام کجا هستند؟ وقتی همه گریه می‌کردند و من می‌گفتم امروز روزی است که باید به امام حسین (ع) کمک کنیم، مردم آن زمان خیلی خاص بودند و در شرایطی بودند که تحمل ورود دشمن به کشور را نداشتند.

وی ادامه داد: ما در آن زمان با ارباب جلساتی داشتیم، آقای مرادی برای ارباب جلساتی گذاشتند و من نیم ساعتی برای رزمندگان و فرماندهان سخنرانی داشتم. خود امام راحل به مسئولین امر فرمودند که ایشان را سالم به اتاق فرماندهی ببرند و عنایت ویژه ای به ایشان داشتند.

آیت الله علوی گرگانی در پایان گفت: انشالله ما را به حقیقت نزدیک خواهیم کرد و بدانیم چه تعداد از جوانان جان خود را فدای این انقلاب کرده اند.

77.jpg

دیدگاهتان را بنویسید