مروری بر زندگی شاهینی که از مرگ استقبال کرد / فرمانده اخراج شد – خبرگزاری مهر | ایران و اخبار جهان



خبرگزاری مهر، فرهنگ و تفکر _ زهرا زمانی: 20 آذرماه سالروز شهادت غلامعلی پیچک فرمانده عملیات غرب سپاه پاسداران در عملیات مطلع الفجر است که مقام معظم رهبری فرمودند:

در رابطه با سالگرد درگذشت این شهید، چند خط از زندگی ایشان را تکرار می کنیم:

شهید غلامعلی پیچک در پاییز 1338 در تهران به دنیا آمد. مادر این شهید شهید می گوید: این پسر خیلی باهوش بود، من و پدرم مجبور شدیم او را از چهار سالگی وارد دبستان کنیم. چند دلیل برای این وجود داشت: اول اینکه ما نمی‌خواستیم او خیلی در خیابان‌ها پرسه بزند. این در حالی است که وقتی معلمان در پایان سال در آزمون غلامعلی شرکت کردند، از همه دروس 20 امتیاز گرفت. در نتیجه در هفت سالگی تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی با بهترین معدل به پایان رساند.»

هوش بالای او و علاقه به خواندن کتاب به زودی به او بینش عمیق تری نسبت به زندگی و افراد اطرافش داد. در دوران دبیرستان بود که از طریق یکی از معلمانش با موضوعات سیاسی آن زمان آشنا شد و کم کم به محافل رد و بدل گفتمان های سیاسی باز شد. در سال 1353 مسیر ایشان به مسجد الحسین در خیابان ایرانمهر باز شد و به گروه شاگردی استاد محمدجواد شرافت منصوب شد. در خلال سال‌های 1353 تا 1356 رژیم پهلوی فوق‌العاده قوی به نظر می‌رسید و فعالیت‌های گروه‌های مخالف تنها در قالب جلسات مخفیانه و تحرکات مقطعی مانند پخش اعلامیه و شب نامه خلاصه می‌شد. در این لحظه؛ مسجد الحسین در این امور حضور و فعالیت چشمگیرتری داشت زیرا نیروهای بالقوه خوبی داشت.

غلامعلی در کسوت پاسداری از انقلاب هر مأموریتی را انجام داد. از دوران هرج و مرج ابتدایی تا اشغال پاوه. در پاوه به همراه شهید اصغر وصالی چندین عملیات و پاکسازی شهر را بر عهده دارند. تمام مراحل زندگی او قبل از جنگ، مبارزه با عناصر ضدانقلاب بود. آزادسازی بانه، نجات مردم ترکمن و درگیری های کردستان از او یک چریک واقعی ساخت.پیچک پس از اخذ دیپلم در خرداد 1356 در کنکور سراسری شرکت کرد و در دانشکده انرژی اتمی – وابسته به سازمان انرژی اتمی ایران پذیرفته شد. از ابتدای زمستان 1356 به گروه چریکی مخفی صف به رهبری شهید محمد بروجردی پیوست و فعالیت های خود را علیه رژیم شاه گسترش داد. اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جمشیدیه در اوایل اسفند 1357 به خدمه ملحق شد و زیر نظر سید علی اصغر موسوی معروف به کریم امامی، سعید گلاببخش معروف به محسن چریک و علی قربانی آموزش چریکی دید. گروهی که تربیت کردند به نام شهید حزب الله شهید پیچک نام داشت. وی در اواخر اسفند همان سال برای ادامه خدمت در پادگان عشرت آباد معرفی شد. شهید پیچک در پنجم اسفند 57 در فرهنگسرای سپاه ناحیه 6 در کنار پاسدارانی چون احمد متوسلیان فعالیت می کرد. غلامعلی در نقاب پاسدار انقلاب هر مأموریتی را به پایان رساند. از دوران هرج و مرج ابتدایی تا اشغال پاوه. در پاوه به همراه شهید اصغر وصالی چندین عملیات و پاکسازی شهر را بر عهده دارند. تمام مراحل زندگی او قبل از جنگ، مبارزه با عناصر ضدانقلاب بود. آزادسازی بانه، نجات مردم ترکمن و درگیری های کردستان از او یک چریک واقعی ساخت.

با صدای شیپور جنگ در شهریور 1359، شهید پیچک از یک سو همچنان در محورهای عملیاتی استان کردستان مبارزه نابرابر با شبه نظامیان تجزیه طلب داشت. در آن زمان شایعاتی در فرماندهی عملیات غرب سپاه به گوش می رسید مبنی بر اینکه به پیشنهاد شهید بروجردی، فرماندهی فرماندهی عملیات غرب قرار است پیچک را از کردستان به جبهه و فرماندهی سرپل ذهاب منتقل کند. محور سمت راست جبهه در نبرد نیروهای بعثی.سپاه دوم. کریم امامی در این باره می گوید: «… پیچک در طول سیزده ماه از شهریور 1358 تا مهر 1359 در جنگ های کردستان، مهارت های مدیریتی و رزمی خود را نشان داد. او همه جا به فرمانده قدر معروف بود. با شروع جنگ، منطقه سرپل ذهاب مورد حمله دشمن قرار گرفت. فکر می کنم حدود دسامبر 1980 بود که فرماندهی خدمه ابوذر پیچک را به من واگذار کردم.

فرمانده عملیات غرب سپاه

در 10 اسفند 1359 به دستور شهید محمد بروجردی، غلامعلی پیچک مأمور هدایت عملیات فرماندهی غرب سپاه شد. در اواخر فروردین 1360 شورای عالی دفاع تصمیم به انجام عملیات موازی در جبهه های جنوب و غرب گرفت. به همین منظور سردار سرتیپ قاسم ظهیرنژاد فرمانده وقت ارتش و ابوشریف فرمانده وقت ستاد کل سپاه از غرب وارد تهران شدند و برای اعلام تصمیم با محمد بروجردی و سرهنگ محمود بدری دیدار کردند. شروع عملیات طولانی شهید پیچک که از قبل به اهمیت استراتژیک منطقه غرب واقف بود به خوبی می دانست که فعال شدن این جبهه می تواند آسیب پذیری دشمن را بسیار افزایش دهد. او در مدت کوتاهی توانست طرح کلی از عملکرد عالی بازی طولانی را تهیه کند. این عملیات در اواخر اردیبهشت 1360 به پایان رسید. چه هدیه ای برای برندگان یک نبرد بازی طولانی بالاتر از دیدار با امام خمینی (ره) است؟ به تهران رفتند و با امام آشنا نشدند. عکس های این دیدار همچنان یکی از معروف ترین عکس های دفاع مقدس است.

اما پایان زندگی غلامعلی پیچک در روزهای آذره 1360 با عملیات مطلع الفجر همراه است. روزهایی که شهید پیچک ناامید از آنچه در فرماندهی رخ داده، از زیر بار مسئولیت سلب می شود. سپس تصمیم می گیرد تنها به عنوان رزمنده در کنار بقیه رزمندگان در عملیات شرکت کند.

در اینجا نحوه کار آن آمده است:

20 آذرماه نوبت به جبهه غرب رسید که با عملیات در جبهه های سرپل ذهاب و گیلانغرب، پیروزی راه مقدس را کامل کند. در این روز عملیات در دو محور صخره های موازی و شیاکوه آغاز شد. عملیات در محور شیاکوه موفقیت آمیز بود و رزمندگان به سرعت از سنگرهای دشمن گذشتند و ارتفاعات شیاکوه را فتح کردند، اما در محور صخره ای موازی، عملیات شکست خورد و رزمندگان ایرانی در اولین قدم ها زمین گیر شدند. روز بعد ارتش عراق تمام پاتک های خود را در محور شیاکوه قرار داد و آتش سنگین را برای خنثی کردن عملیات، بازپس گیری ارتفاعات آزاد شده و انتقام جاده بیت المقدس متمرکز کرد. چندین هزار رزمنده ایرانی در شیاکوه محاصره شده بودند و جبهه ایران با شکستی فاجعه بار فاصله زیادی نداشت.

شهید پیچک زمانی که کار مقید می شد فقط نمی خواست در اولین ساعات عملیات در محور دوم – یا دیوارهای موازی – تماشاگر باشد و بلافاصله سعی کرد معادله موجود را به نفع نیروهای خودی تغییر دهد. با اعزام نیروی پشتیبانی به خط. مثل رفتن به مرز مرگ بود، اما شهید پیچک به خوبی از عمق و وخامت عملیات آگاه بود. او برای این کار داوطلب شد. او نیروها را به خط مقدم هدایت کرد و خودش در اوج آفتاب شکنجه شد…

منابع: «شاهین برآفتاب» اثر گلعلی بابایی و «تاریخ جنگ ایران و عراق» ساخته جعفر شیرعلینی.

دیدگاهتان را بنویسید